Wednesday, 17 August 2022
راسیست یا سکسیزم
Wednesday, 20 July 2022
آش رشته آلمان
Transport summer Camp France
Wednesday, 6 July 2022
داستان مهاجرت
Thursday, 5 May 2022
میگرن
Tuesday, 12 April 2022
ثبت شرکت در سوئد
Sunday, 3 April 2022
تولدت مبارک
Monday, 7 March 2022
نژادپرستی در آلمان/ اکراین
Tuesday, 22 February 2022
جشن نوروز در سوئد
Tuesday, 8 February 2022
گلستان گرافیک
واجبات سوئد
Tuesday, 1 February 2022
زندگی شرافتمندانه در سوئد
Thursday, 27 January 2022
فرودگاه گوتنبرگ
Thursday, 20 January 2022
رسمی یا خودمونی
تو ایران همیشه افراد رو از روی نام خانوادگی میشناسند و نام خانوادگی رو باید با پیشوند آقا یا خانم استفاده کنیم، خیلی سخت میتونیم کسی رو که یه کم از ما بزرگتره رو با اسم کوچیکش صدا کنیم، وقتی رفتم سوئد فهمیدم که مردم سوئد سالها پیش بنا بر یک توافق نانوشته جمعی تصمیم گرفتند که از اون به بعد افراد رو با اسم کوچیک صدا کنند، حتی توی مدارس و ادارات و محل کار هم فقط اسم کوچک رو صدا میزنند. اوایل این سبک از صدا زدن دیگران با اسم کوچیکشون برام سخت بود اما خب بعد از ده سال عادت کردم، هرچند هنوز هم هستند دوستان بخصوص ایرانی مقیم سوئد که بعد از ده سال اسم کوچیکشون رو میگم، اما با آقا یا خانم، از آقا گفتن من هم خوششون نمیاد حتی عصبانی هم میشن اما خب من بر حسب عادت فرهنگی و شاید ناخودآگاه آقا یا خانم به اول اسمشون اضافه میکنم...
حالا که اومدم آلمان فهمیدم که باید برگردم به تنظیمات کارخانه! اینجا هم مثل ایران همه با نام خانوادگی همدیگه رو صدا میزنند و باید از پیشوند آقا(Herr) و یا خانم(Frau) استفاده کنند، و من که در حال حاضر در تفاوت فرهنگی سرگردانم، باید خودم رو با فرهنگ جدید مطابقت بدم. اما شباهتهای فرهنگی ایران خیلی بیشتر از چیزی هستند که فکر میکنیم، و تفاوتها بیشتر از آن چیزی که به نظر میآید، از پیوند نژادی تاریخی گرفته تا فرهنگ و ادبیات که نفوذ فرهنگی ایران به حساب میاد. تا جایی که خیلی از مشاهیر ادبی آلمان مثل گوته خودشون رو از مریدان حافظ شیرازی به حساب آوردند و از او تأثیر گرفتند، شاید به این دلیل حتی میشه ضربالمثلهای کاملا شبیه هم در زبان آلمانی و فارسی یافت. بعنوان مثال گوته بعنوان یکی از مشاهیر بزرگ آلمان و جهان با شوق تمام سر ارادت بر آستان حافظ شیراز نهاده و گفته است: «ای حافظ، آرزوی من آن است که فقط مریدی از مریدان تو باشم»! در تمام دوران زندگانی گوته، هیچ مورد دیگری را نمیتوان یافت که وی نسبت به کس دیگری از بزرگان عصر یا مردان نامی سیاست و ادب و هنر و علم، چنین خضوع از خود نشان داده باشد. گوته یکی از معروفترین کتابهاش رو با الهام از دیوان حافظ «دیوان شرقی _ غربی» نامگذاری و به حافظ شیرازی تقدیم کرد، نقل است که در تابستان 1814 میلادی گوته، در خانهاش درب به روی خود بست تا با حافظ شیرازی به خلوت نشیند. وی در دفـتر خاطراتش چنین نوشت:
«دارم دیوانه می شوم. اگر برای تسکین هـیجان خود دست به غـزل سرایی نزنم، تاب نفـوذ شگفت انگیز شخصیت خارق العاده ی حافظ را، که ناگهان پا در زندگی من نهاد، ندارم. ناگهان با عطر آسمانی شرق و نسیم روح پرور ابدیت که از دشتها و بیابان های ایران می وزد آشنا شدم و مرد خارق العاده ای را شناختم که شخصیت عجیبش مرا سراپا مجذوب خویش ساخت.
شیدایی حاصل از مطالعه ی ترجمه اشعار حافظ، چنان اثرگذار بود كه «گوته» را مشتاق كرد كه در سن 75 سالگی، به یادگیری زبان فارسی بپردازد تا بتواند حافظ را بیواسطهتر بخواند، بدین ترتیب پس از بیش از پانصد سال آن پیرمرد 75 ساله شاگرد غمزههای مكتب آن مسئلهآموز صد مدرس شد...
نتیجه اینکه اگر یک پیرمرد ۷۵ساله میتونه بیاد زبان فارسی یاد بگیره، پس منم میتونم تو این سن زبان آلمانی رو یاد بگیرم و برای شروع میخوام ترجمه فارسی دیوان شرقی رو بخونم😉🤗